بازي خنده


به خواهرم گفتم، يا او به من گفت بيا با هم بازي خنده كنيم. در بستر كنار هم دراز كشيديم و شروع به بازي كرديم. البته اول فقط تظاهر به خنده كرديم. خنده هاي زوركي، خنده هاي خنده دار. خنده هايي چنان خنده دار كه به خنده مان انداخت. آن گاه خنده ي واقعي آمد، خنده ي واقعي و ما را به رهايي بيكران رساند، شليك خنده، خنده اي نو، خنده اي تكان دهنده، خنده اي معنوي، خنده اي باشكوه،‌ خنده اي عالي و شديد و بي ملاحظه... و ما به بي پاياني خنده هايمان خنديديم ... آه،‌ خنده! خنده ي شعف، شعف مطلق. خنده ي عميق به معناي زندگي عميق است.

من اين كار رو با احسان زياد ميكنيم. همش به هم زنگ ميزنيم الكى ميخنديم. احسان يكى از بروبكس ِ باحال ِ استين اونم اصفهونيهِ

1 نظر

خنده شریفترین کار انسانیه، که وقتی کم میشه، یا به نفع گریه کنار می‌ره، باید گشت و اشکال کار رو پیدا کرد.

حاجی بنویس!