label 2




label ِ بعدى كه به يادم مياد و خيلى از اون استفاده شده تو زندگى همه ما آقايون و خانوما هستند. آقاى دكتر، آقاى مهندس آقاى مدير و خانم ِ ..... فلانى و بهمانى. خانم آقاى دكتر هم ميشد خانم دكتر (در اين مورد مادر خودم). پسرم بزرگ ميشى و مهندس ميشى و من اين اسب ِ خوشگل و ميدم بهت كه بذارى رو ميزت، رشته مهندسىِ برق و كامپيوتر، مهندسيه با ليسانس علوم كامپيوتر فرق داره چون آخرش پسرم ميشى مهندس. ايشون آقاى دكتره ميفهمه كه چى داره ميگه. واقعا چقدر خوبه كه آدم زير ۳۰ سالگی پرفسور بشه، واى چقدر خوبه.

فلان دختر هنر ميخونه كه چى؟ اگه درسش خوب بود ميرفت رياضى فيزيك مى خوند يا پزشكى، اين شتره شلخته ها به درد تو نميخورن يه مهندسش رو پيدا كن. و از اين جور قسم هرزه گويى ها كه نا خودآگاه در مغز بى فرم من بچّه حک ميشه، و ملكهء حافظهء محدودم ميشه.

معلم اخلاق مدرسه و حاج آقاى تاير به سر در تلويزيون كه به شماتت بعضى و پرستش بعضى عنوانها مى پذيرند.

بنده چون دكتر شدم دارای خواصی همچو ذكاوت، فرهنگ و استعداد نابی در تحليل خيلى چيزها می باشم. من خيلى باهوش، با منطق، صبور و با حوصله هستم. نا رسايی چشمام به دود چراغ خوردن تعبير شده. ورزش نکردنم به فداكارى ِ من در راه علم و كف دست بودنم به متانت و آقايیم سوء تعبير ميشه. من بالقوه يك قهرمان بودم و ميتونستم قلل بلند رو فتح كنم ولى به دليل اينكه بچهء خوبى بودم خونه نشستم و درس خوندم و آقاى دكتر شدم تا خدمتى به جامعه خودم بكنم. من چوپان فداکار و دهقان دروغگو رو خوندم و ياد گرفتم و در درس ديكته اى كه از اين داستان ها از من گرفته شد نمرهء بيست گرفتم. من يه الگو هستم چون در آمد ِ كافى دارم و خانمهاى پرستار ومنشي و دانشجوهای زيباروى، احتمالا از اين كه توسط من نياز جنسى شون رو برطرف و معامله كنند لذتى فزاينده ميبرند، چون من دکترم چون من ماشينم پرشيا بود (در زمانى كه كسى نمى دونست پرشيا همون ايران خودمونه و اسمى با كلاس تلقيش ميكرد.)
من يك دکترم، من يك مديرم، من يک استادم، من پسر بابام هستم و بابام پسر باباش و تا به جايى اين پسر و پدرى ادامه داره كه رضا شاه اومد و يه فاميل از پدرجد من درخواست كرد و اون هم يه چيزى رو خودش به عنوان نام خانوادگي چپوند. من يا آقاى دکترم يا اون اسم نا خواندهء پدرجدم.

پسرم در راستای جامهء عمل پوشوندن به اميال ننه و بابا كه در وحلۀ اول طلب شباهت و در وحلۀ بعدى تجسم آرزوهاى اونهاست. قدم بردار تا گلى از گل هاى باغ ِ بهشت (كه قبلا از اون صحبت كردم بشى).

تو چند چيز رو ميبينى مهندسى، دكترى، تيمسار و استاد بودن و غيره. اين صحبت ها در مواقعى اتفاق ميافته كه قند به خون مادرمضاف شده. ساعت خواب بعدظهر و چای و خرمای قبل اونه. فارغ از ميلِ سير كردن شكم و در خلسهء عظيم دريافت قند براى هضم غذا، تشعشعاتي از نور خورشيد به صورت مادر و پدرم ميرسه و اون موقع اون ياد گذشته هاش می افته و هاى و هويی كه اسيرش كرده از نرسيدن به خواسته هاش (كه من مسئوليتى در قبالش ندارم) ساعت، ساعت محبت والدينهِ پس بيا گپى بزنيم و مغز بچّه رو شكل و بديم شايد اين جرقه گرفت و فتيله روشن شد.

و اين است مکالماتمان با هم

ـ سلام مهندس ـ سلام مهندس خوبى ؟

ـ سلام جناب ِ دكتر، ـ سلام خانم ِ فلانى،

ـ سلام جناب ِ رئيس جناب ِ مدير، ـ سلام فلانى .

نه اين:

ـ سلام دكتر، ـ سلام آقاى نجار.
ـ سلام خانم معلم خوش آمديد.

و نه اين:

ـ سلام آقاي بيژن ،ـ سلام آقای محمد


پس فقط بايد مدير و رئيس و تيمسار و دكتر و مهندس و استاد بود تا بتونى label ِ خوبى داشته باشى، label اى كه اسمت و فاميلت رو هم حتى ميتونه مخفى كنه، label اى كه تمام خصوصيت فرديت رو بى رنگ ميكنه و به دروغ چيزى به تو مي چسبونه.

تو ديگه مهندسى نبايد اينطورى حرف بزنى، تو مهندسى نبايد اين چيزها رو بخوای. آقاى دكتر از يه دكتر بعيده.

دكتر جان؟ دكتر يعنى چى؟ شما يعنى چى؟ معنى دكتر چى ميشه؟ كسى مى دونه؟
يك آدم مياد با اين قيافه: با قد نسبتأ بلند با موىِ شونِه كرده با اعصاب عالى و بسيار متين و مواقر خوش اخلاق و همه چيز رو هم مى دونه. اين يعنى دكتر.

من دوست دارم شوهرم دكتر بشه، من دوست دارم زن ِ يه مهندس شم.

من هيچى نميگم فقط مى نويسم در مورد اين label ها چرا من بايد به جاى تو فكر كنم؟ خودت فكر كن براى خودت من بيشتر فكر نمى كنم، من كه دكتر نيستم به جاى تو و هفت جد و آبادت بتونم فكر كنم. حتى اگه خدا هم بتونه يه دكتر يا يه مدير خوب بشه كار بزرگى كرده، چون اون هم اعصاب نداره وبلاهای آسمونى رو مي فرسته وهمه رو سرويس ميكنه.

ولى بازم منظورم اين نبود، منظورِ من چيز ديگه ايه كه الان هم دوست دارم بگى به نظرت الان من چه جور آدمى ام؟ بازم چيزى رو كه ميخواستم نگفتم، و ساير اتفاقاتی كه تا حالا برای تو افتاد تا به حال، با خوندن اين متن، من آدم ِ .... هستم. اگه نظرى دارى بازم اين دومين جاى خالى رو هم با يه كلمه پر كن. خداييش اگه رو پست آينده نظری بدى ولى رو اين جواب منو نداده باشى خيلى نا مردى.

1 نظر

ba vojoode inke kollan roo asaabii va adame ... hastii ama khoob gofte boodi in label haye koofti roo! to ham ye doctor mohandesi hasti ke nagozir kheil vaghat in jave tor o migire! va mikhay azash farar konii! ama khob....